ابزار وبمستر

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
داستان جن
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  لوگوی دوستان
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 23
کل بازدید : 482199
کل یادداشتها ها : 36

نوشته شده در تاریخ 92/1/12 ساعت 9:35 ع توسط حسین شمخالی



اتفاقاتی که برای من میفته از 6 سال پیش شروع شد که با دوستام رفته بودیم یکی از شالیزارای فومن پیش یه رمال که میگفتن جن داره (فقط از روی کنجکاوی رفتیم) .بعد میخواست جنرو ظاهر کنه گفت تا نگفتم اصلا چشماتونو باز نکنید.ولی من چشمام و باز کردم و یه چیز سیاه تو آینه دیدم..از اون به بعد که برگشتم خونه یکی اذیتم میکنه..صدای راه رفتنشو روی فرش میشنیدم..از قلقلک شروع شد بعد از اون ، شبا سیاهی میدیدم.ولی اصلا نمیترسم و همیشه وقتی خونه تنهام چراغارو خاموش میکنم و فیلم ترسناک میبینم.یه روز وقتی داشتم فیلم میدیدم مانیتورم خاموش شد بعد کلی گشتن دیدم کابلش جدا شده 3-4 بار هی وصل کردم هی قطع کرد تا اینکه بیخیال دیدن فیلمه شدم اونم بیخیال شد.بعد از یه مدت وقتی از حمام میومدم بیرون روی تنم جای چنگ بود و یه جورایی خول شده بودم ، یهو گریه میکردم یهو جیغ میزدم انگار که کنترلم دست یکی دیگه بود، این جریان یک ماه طول کشید.یه شب دوستم تو اتاقم خوابیده بود گفت 2تا چشم قرمز دیده که البته خودمم دیده بودم به روم نیاوردم و خوابیدم ولی تا صبح انقدر دوستم و ترسونده بود که بالا آورد..جدیدا هم چراغ و خاموش روشن میکنه و نیشگون میگیره و هی تو خونه اینور اونور میره و من فقط سیاهی میبینم.هر جا هم که میرم باهام میاد...در ضمن خیلیا که آشناییه کامل با این اتفاقات و موجودات دارن بهم گفتن که من مدیوم هستم چون هرجا برم که جن یا روح داشته باشه خیلی سریع حس میکنم و بعضی مواقع هم میبینمشون







طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ